a3

نگارش هشتم -

درس 4 نگارش هشتم

MAHYAKOUSHESH

نگارش هشتم. درس 4 نگارش هشتم

سلام لطفا داستان در مورد هر که بامش بیش برفش بیشتر بگین تاج میدم از گوگل نباشه لطفا

تبلیغات

کلیک کن و با یک ویدئو دو ساعته هر امتحانی رو ۲۰ بگیر!

جواب ها

جواب معرکه

viki well

نگارش هشتم

(از کتاب پارسال که نوشتم) در یک روستای کوچک و زیبا، دو دوست به نام‌های سهراب و آریا زندگی می‌کردند. سهراب جوانی بود با آرزوهای بزرگ و رویای ساختن یک خانه زیبا بر روی تپه‌ای بلند. آریا، برعکس او، زندگی ساده‌ای داشت و در خانه‌ای کوچک در پایین تپه زندگی می‌کرد. هر دو دوست به هم کمک می‌کردند و با هم در کارهای روزمره شریک بودند. سهراب تصمیم گرفت که خانه‌اش را با بهترین مصالح بسازد و آن را به زیبایی تزئین کند. او روزها مشغول کار بود و شب‌ها به فکر ایده‌های جدید برای خانه‌اش می‌افتاد. اما او نمی‌دانست که این کار مسئولیت‌های بیشتری را به همراه خواهد داشت. روزها گذشت و خانه سهراب به تدریج شکل گرفت. او با اشتیاق و عشق کار می‌کرد و به زودی خانه‌اش به یکی از زیباترین خانه‌های روستا تبدیل شد. اما به محض اینکه سهراب خانه‌اش را تمام کرد، زمستان فرا رسید. برف سنگینی بارید و درختان و زمین را پوشاند. سهراب با خوشحالی به خانه‌اش نگاه می‌کرد و فکر می‌کرد که چقدر خوشبخت است که دارای چنین خانه‌ای است. اما وقتی برف شروع به جمع شدن بر روی بام خانه‌اش کرد، سهراب متوجه شد که بام بزرگش به معنای برف بیشتری نیز هست. او باید هر روز برف‌ها را از بام خانه‌اش پاک کند تا از ریزش برف و آسیب دیدن خانه‌اش جلوگیری کند. در همین حال، آریا که خانه کوچکی داشت، از برف‌ها خوشحال بود و به راحتی می‌توانست از آن مراقبت کند. او هر روز با آرامش در کنار شومینه‌اش می‌نشست و از گرمای آن لذت می‌برد. او به سهراب می‌گفت: 'دوست من، بام بزرگ تو برف بیشتری دارد، اما من با خانه کوچک‌ام راحت‌ترم.' سهراب به حرف‌های آریا فکر کرد و متوجه شد که هرچه بیشتر به دست می‌آورد، مسئولیت‌هایش نیز بیشتر می‌شود. او باید هر روز وقت و انرژی بیشتری صرف می‌کرد تا از خانه‌اش مراقبت کند. این تجربه به او آموخت که در زندگی، موفقیت و دستاوردها همیشه با چالش‌ها و مسئولیت‌های بیشتری همراه است. پس از مدتی، سهراب تصمیم گرفت که از تجربیاتش درس بگیرد. او به آریا مراجعه کرد و از او خواست تا به او کمک کند. آن‌ها با هم برف‌ها را از بام پاک کردند و سهراب به آریا گفت: 'هرکه بامش بیش، برفش بیشتر. اما دوستی و همکاری می‌تواند بار را سبک‌تر کند.' از آن روز به بعد، سهراب و آریا به همدیگر کمک می‌کردند و با هم به زندگی ادامه می‌دادند. سهراب یاد گرفت که بزرگ بودن به معنای تحمل وزن بیشتری است، اما با دوستی و همکاری می‌توان بر چالش‌ها غلبه کرد. و این‌گونه بود که آن‌ها با هم در کنار برف‌های سنگین زمستان، دوستی و محبت را یافته و به زندگی ادامه دادند.

سوالات مشابه